گاهی انگار شاهد تناقض هستیم؛یعنی همان منتقدان به نارساییهای معیشتی،اداری و...را میبینیم که مثلا درنمازجمعه پس از شهادت سید مقاومت با چه شور و شکوهی شرکت میکنند. بههمین جهت بهرغم همه ندانمکاریهای داخلی و دعواهای سطحی سیاسی که گاه اوج میگیرد یا رقابتهای نادرست یا تلقیهای نادرست میان اقشار مختلف و از سوی دیگر، سوءاستفاده دشمنان و رسانههای دشمن و... شاهدیم که مقاومت فرهنگی جامعه ما در سطح بسیار بالایی و در اوج است. نمیگویم نباید نگران فضای مجازی و نسل زدِ متفاوت نباشیم بلکه باید دغدغهشان را داشته باشیم. من بخش خاکستری جامعه را بخش میانی توصیف میکنم. باید تلاش کنیم این بخش به استحکام و استقلال نگرشی دست پیدا کنند و از رفتوبرگشتهای احساسی و واکنشپذیری در موجهای گذرا به بینشی استوار گذر داده شوند که این از وظایف دستگاههای آموزشی و رسانههای ماست. احساس من این است که شکرخدا ریشهها خیلی استوار و محکم است. نکته مهم این که ما بسترها و زمینههای تعمیق و توسعه این ریشهها را گاهی انگار تشخیص نمیدهیم یا از راه درستش پیش نمیرویم. رهبرمعظم انقلاب در چندسال پیشتر،بر بحث آزاداندیشی، گفتوگو و مناظره تاکید داشتند اما متأسفانه نه رسانهها نه ساختارهای علمی و آموزشی مابه این مهم تن درندادند تا این فضای آزاداندیشی و گفتوگو را بسترسازی، ساختاربندی و نهادینه کنند. حتی گاهی نیز محافظهکاریهایی را شاهدیم که با روحیه انقلابی جامعه ما در تضاد است که باید این را اصلاح کنیم و بهویژه در این راستا باید رسانهها، دستاندرکاران و برنامهریزان و اصحاب رسانه با شهامت و شجاعتی انقلابی و شایسته انقلاب با هوشمندی به فراهمآوردن زمینههای شایسته و بایسته برای گفتوگو اقدام کنند. خوشبختانه نظام حاکمیتی ما چون دینی و الهی و برخوردار از معنویت و صداقتی است که باید افزونتر شود، از اینرو در مسائل کلان و بنیادین نباید رودربایستی یا محافظهکاری مشاهده شود زیرا هیچ امر پنهانی وجود ندارد و منافع یا مطامع هیچ قشر، طبقه و جناحی در کار نیست. مسائل ملی و هویت ملی و دینی بسیار مهم است ومسئولان باید درمجامع،دانشگاهها و... با مردم به گفتوگو بپردازند. البته برگزاریهایی صورت میگیرد و کارهای خوبی دراینباره انجام میشوداماواقعا درحدنیاز نیست وبایستی بکوشیم به اندازه مطلوب برسیم.هرگاه بتوانیم با قشر مطالبهگر و منتقد و حتی زاویهدار به گونهای شایسته، مشفقانه و برازنده به گفتوگو بپردازیم،حتما آن تعمیق یادشده بیشتر صورتمیگیرد.تعبیرامام راحل(ره)بسیار زیباست که مردم ما مردم خوبی هستند.بنابراین باید در میان مدیران، سیاستگذاران و برنامهریزانمان علل نارضایتی، مشکلات و نارساییها را جستوجو کنیم؛ بهویژه با آن مطالبهگری پیگیرانهای که رهبری دارند و این روحیه را در جوانان دمیدهاند. اگر این نگاه بلند و سعه صدر رهبری نبود، فضا بسیار فضای متفاوتی میشد. اکنون بهظاهر ازجمله رویکردهای نسل جوان ما پذیرش جهان مدرنیته، آنهم خودخواسته و از پایین است که اتفاقا پذیرندگان تجدد برخلاف نسل انقلابگر آغازین، به مدرنیته سوءظن چندانی ندارند؛ در اینباره ممکن است بعضا نمودها و ظواهر، باعث فریب ذهن شود و این پندار را دامن بزند که گمان کنیم چنین رویکردهایی عمیق یا دامنهدار است اما بیشتر بازتاب کاستیهای سطحی است و تشخیص درست و حوصله و بردباری ماست که میتواند بهراستی اینها را درست و اصلاح بکند.در این راستا اصحاب فرهنگ و رسانه واقعا بیش از کل جامعه، نیاز به تعمیق و تقویت بنیانهای فرهنگی داردوبهخصوص لازم است که نگاهشان به جامعه و جوانان وتحلیلشان ازاین دو مولفه بنیادی، درست وواقعی باشد.یادمان باشد رهبرانقلاب در بیانیه راه دوم به جوانان ما این همه میدان میدهند ودیدگاهشان اشعار دارد که جوانان باید در پی اصلاح جامعه و رفع کاستیها باشند. نگاه مقام معظم رهبری واقعا همینگونه است اما این دیدگاه روادار رهبری آیا در دیگر لایهها و ساختارهای کشور به هماناندازه وجود دارد یا خیر!